تموم شد فقط میتونم بگم

تموم شد فقط میتونم بگم :

.

.

.

.

.

.

.

.

.اگر چه گریه نمودم ...!!!

دو ماه...دو مااااآاااه ...با غمتان ...

مرا ببخش ...!!مرا ببخش نمردم پس از محرمتان...

لباس مشکی من یادگاری زهراست ...

چگونه دل کنم از آن؟؟؟...چگونه از غمتان ؟؟؟

بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش ...!!که چند وقت دیگرمیشوم محرمتان ...

برای سال دگر نه !!!!برای فاطمیه ...برای روضه های مادر ...برای ماتمتان ...

دلم بگیر که محکمترش گره بزنی ...به لطف فاطمه به ریشه های پرچمتان ...

هزار شکر ... هزار شکر ... که از لطف پنجره فولاد ...میان حلقه ماتم شدیم همدمتان ...!!!

بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب ...که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان ...

چه شامها که سر زدی به گریه ام اما ...

مرا ببخش، نمردم به پای مقدمتان ...

مرا ببخش ،نمردم به پای مقدمتان ...

مرا ببخش ،نمردم به پای مقدمتان ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد